محل تبلیغات شما
داستان از کجا شروع شد؟
از پریشب. طبق معمول و نرمال همیشه که مریض میشدم چشمام شروع شد به خمار شدن و اتیش گرفتن.کم کم یهو زد به بدن درد و سردردم که یه سه روزی بود داشتم.یه قرص سرماخوردگی خوردم و خوابیدم اما چه خوابی؟بدنم عین کوره اجر پزی داغ بود و هر نیم ساعت از تنگی نفس بیدار میشدم.دهنمم خشک خشک بود و هی تند تند اب میخوردم.اخرین باری که از خواب پریدم از ترس زدم زیر گریه و مادرم رو صدا کردم.مامان اومده بود بالا سرم و تبم رو اندازه میگرفت و من گریه میکردم که کرونا گرفتم.مامان سریع زنگ زد به دکتر و دکترم گفت اینا علائمش هست و زودتر ازش ازمایش خون و اسکن ریه بگیر بیار
القصه که همه این مراحل طی شد و مشخص شد من کرونا ندارم و یه عفونت که معلوم نیست کجای بدنمه و فعلا برام ازیترو نوشتن ولی چون دکتر بهم گفت اگه بازم علایم داشتی خبرم کن خودم رو توی اتاقم قرنطینه کردم که مطمن بشم خبری نیست اما نگم براتون از تنگی نفس و درد قفسه سینه و تمام تنم که دو روزه انداختتم روی تخت

کرونا یا نه کرونا مسئله این است

سالگردی که فراموش شد...

دائما یکسان نباشد حال دوران

کرونا ,رو ,یه ,درد ,زد ,تنگی ,از تنگی ,تنگی نفس ,بود و ,زد به ,و مشخص

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پایگاه اینترنتی فان کیوسک مهندسی -مذهبی-جالب وخواندنی countcidicin بهینه سازی سایت | بهینه سازی وب سایت | سئو jumpcamopart bedmitikvia caubreakizes ثبت شرکت خاص - ثبت ارزان شرکت telvilesguck Mehdi Ganjehzadegan