محل تبلیغات شما









با یک ماه تاخیر
راستش تاریخا رو قاطی کرده بودم و از من بعید بود.همینقدر احمق که سالگرد تو رو فراموش کنم.
نمیخوام توجیح کنم از بی لیاقتیم بوده.تو ببخش
راستش یه جعبه پر نامه برات نوشتم که گیرنده همش بهشته اما فعلا پست بهم گفته ارسال نمیشه.شاید تا یه مدت دیگه خودم به دستت برسونم.


حرفام انقدر راجبت زیاده که قابل نوشتن نیست.فقط برات مینویسم شد چهار سال و تو هنوزم نیومدی تو خوابم
این روزا ریپیت مجدد hello و پیچک داره ارومم میکنه
وقتی زمزمه میکنم
حالا راه تو دوره
دل من چه صبوره
کاشکی بودی و میدیدی زندگی چه سوت و کوره


این وسط کلی معذرت خواهی بدهکارم.به صبا بابت لال بودنم.به اتنا به خاطر عصبی بودنم.به سارا به خاطر سکوتای احمقانه و دروغ و تظاهر به خوب بودن.
راستش این روزا کلافه تر از قبلم.حس میکردم دارم بهتر میشم اما بدتر شدم.
کابوسام بدتر از هر وقت دیگه ای میان سراغم.هیچ خواب راحتی در کار نیست.اصلا خوابی وجود نداره.حس میکردم بهتر شدم اما گویا دارم بدتر میشم.شاید اگه وقتی چشمام رو باز میکردم بابا و مامان رو کنار خودم نمیدیدم حس میکردم خواب هام واقعیه.حس میکردم واقعا داره اتفاق میوفته.به همین شدت واقعی به نظر میان
گاهی وقتا حس میکنم وسط یه میدون جنگم.یه میدون جگ فرضی که دارم به هوا مشت میزنم.حالا اما ایستادم بعد از یه مبارزه کوتاه.خسته تر از هر وقتی.اینجا قانون نیوتون وجود نداره.هرچقدر به جسمی نیرو وارد کنی به همون اندازه نیرو بهت وارد میکنه.من به هوا مشت میزنم اما مگه هوا میتونه نیرو رو برگردونه؟زودتر از هر مبارزی خسته شدم.از مبارزه بی هدف.دستام درد میکنه.قلبم درد میکنه.روحم درد میکنه
یه مدته سردردای غیرعادی داره میکشتم.از نور و صدا فراری ام.اهنگا رو با ولوم خیلی کم گوش میدم.منی که صداها رو سرسام اور دوست داشتم.کم ظرفیت تر از همیشه متنظرم کسی حرفی بزنه تا جیغ و داد هام رو شروع کنم
بیش از حد خون دماغ میشم
به مامان هیچی نمیگم.نمیخوام بگم.حس میکنم مرگ بهم نزدیکه.دیروز از زور حواس پرتی خوردم زمین و انگشتم شکسته اما بازم چیزی نگفتم.کاش حسم واقعی باشه.کاش مرگ واقعا بهم نزدیک باشه
کاش این خون ریزی های بینی یه مشکل بزرگ باشه.کاش سردردا و کابوسا یه مشکل بزرگ باشه.کاش برم.کاش نمونم.کاشکی یه دنیا رو از دست خودم خلاص کنم:)
من خستمه
خوابم میاد.
خواب ابدی
کاش بارون بباره.
فک کنم کم کم باید شروع کنم به حللالیت طلبیدن.
کاش سنگ قبرم شبیه محدثه باشه:)
محدثه ی عزیزم نامه هات رو خودم برات میارم.
خود خودم.


اگه بت گفتم که سرنوشت بوده
داستانمون بد و زشت بوده
نه نکنی باور نه نه نکنی باور
اگه بت گفتم که دیگه راهی نیست
خونمون بی تو خالی نیست
نه نکنی باور نه نه نکنی باور


کرونا یا نه کرونا مسئله این است

سالگردی که فراموش شد...

دائما یکسان نباشد حال دوران

رو ,یه ,حس ,کاش ,تو ,کنم ,حس میکردم ,تر از ,باشه کاش ,از هر ,نکنی باور

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ماکس مارکت هنرکده یاس netenara خون رگان market2internet فروشگاه عینک معتبر Robert's page Elizabeth's memory عماد mouldsengineering